1. فصل گرما رو با اون عظمت تموم کردم دینی تازه یه درسشو خوندم :/ انصافانه ست؟ به حول قوه الهی پنج درس دیگه ش تموم میشه ایا؟ -_-
2. داشتم عکسا رو نگاه میکردم. اون عکسو دیدم. پیارسال ماه رمضون چتر هامونو وا کردیم تو مدرسه و قرار شد تو مدرسه با بچه های کلاس خودمون افطاری بگیریم. بعد چون من بلد نیستم غذا درست کنم مسئولیت خطیر چیدن سفره به من محول شد و منم به بهترین نحو به سرانجام رسوندمش.
خب چیه باد میومد -______-
که خب بعدش بچه ها تصمیم گرفتن دیگه وظیفه ای به من محول نکنن و منو به حال من رها کنن :)))
خب به هرحال اخلاق هم مهمه :))))))))))
3. بابام خواست از خودش خلاقیت نشون بده مثلا. چند مدل قرص خواب خورد. کل امروزو خواب بود :| و الان باز گیر داده به شبکه 4 :| بیاید بگید شما هم شبکه 4 میبینید و بابای من تنها نیست :|
درباره این سایت