+ کسی که موقع حسابان حل کردن "بی بی گل" معین گوش میده  رو بنظرم باید با تیر زد. 

+ از امروز نمیگم چون امروز بیمار بودم! چه بیماری؟ بیماری اینکه میخوای چند نفرو بکشی! خیلی جدی!

+ ری ری برام گردنبند و اون علامت مخصوص کاهنانِ معبد آمون رو درست کرده با اون نفرین کنم :))))) تاج هم درست کردیم براش ، گذاشتیم مدرسه تاجه نشکنه :دی

و شوونصدتا صلوات فرستادیم که سرایدار فکر نکنه آشغاله و بندازش دور :))) اگه  اینکارو کنه میریم بوفه رو غارت میکنیم چون کلللل زنگ حسابانو داشتیم اونو درست میکردیم :) بعد اون نشونه کاهنان هی می افتاد زمین، من و ری ری هی یه دونه "هییییییییین" می کشیدیم پرای بچه ها و آقاهه میریخت. ما هم به بچه ها میگفتیم نشونه معبد افتاد الان آمون نفرینمون میکنه :| 

فردا اگه آماده شدن نشونتون میدم :)))

حقیقتاً غلط میکنن روز تعطیل مارو میکشونن مدرسه که ما رد بدیم. حقیقتا گوجه میخورن از این گوجه ها میخورن -_____- 

+ حقیقتا ً این آقاهه تا مرز از هم گسیختگی به من و ری ری خندید. زهرمار -________-

+ حقیقتا ً یه چیز مهم میخواستم بگم که یادم رفت. آهان

بنظرتون نباید گل بگیرن در اون دانشگاهیو که ورودیای جدیدش سال کنکور سر زنگ حسابان میز اول (!!!!) عصا و نشانه و تاج و گردنبند کاهنان معبد آمونو درست کردن؟ :))))))

+ حقیقتاً به بهانه تولد ری ری کلی پول از خانواده اخاذی کردم :دی 

ایده خوبیه بهتون اجازه میدم از ایدم استفاده کنید :دی

+ میشه بهم یادآوری کنید که نباید توی اتاق تاریک راه رفت؟ انگشت کوچیک پام دیگه کم کم داره به اتم های سازنده تجزیه میشه :|

+ برید مورد دومو بخونید. دقت کردید قرار نبود از امروز حرف بزنم؟ :))) 

من اگه حرف نزنم میمیرم :)))))


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رادیــــو کاکتــوس کافه فرزانگان osgolativ _ اسکلاتیو صفحه شیما سهرابی خرید اینترنتی مشاوره کنکور ریاضی پایان نامه معماری