1. خیلی خوشحال و خندان با داداشم وارد خونه شدیم و در حالیکه داشتیم گیس همو میکشیدیم بابام گفت چتونه چرا انقد روحیه دارین؟ :|
حقیقتا ً با توجه به اوضاع موجود انتظار نداره:|
ما هم گفتیم رقابت دیگه. رقابت روحیه میده
بابام گفت رقابت چی؟
ما هم یک صدا گفتیم رقابت اینکه کی زودتر بره دسشویی :)))
حقیقتاً این داستان همیشگی ماست :)) و قطعا در راه این آرمان بزرگ جون یکیمون قراره فدا شه :)))
2. حقیقتا امروز ترین روز زندگیم بود چون فهمیدم معاون تپلوعه میخواد رژیم بگیره :((( دیگه هیچ ادم تپلویی تو زندگیم وجود نداره :(( دیگه به کی بگم خانوم میشه دستتونو فشار بدم؟ :((
3. حقیقتا امروز با ری ری تصمیم گرفتیم وحشی نباشیم و دخترونه رفتار کنیم. در پایان روز طبق نظرسنجی انجام شده فهمیدیم که ناموفق عمل کردیم :) زیبا نیست؟
4. دیروز رفتم پیش نی نی ها، یکیشون داشت برام یه فیلمو تعریف میکرد. میخواد بگه "می میره" میگه "می مُره" . عاشقش نشم؟
5. میشه برا مریضی یکی دعا کنید خوب شه؟ لطفا. یه ثانیه فقط.
6. اسکار بدترین حس دنیا هم میرسه به اینکه گوشیت جا نداره و چیزی رو ناونی حذف کنی :| خب اخه بی وژدانا من عکس و فیلمای تولد ری ریو بریزم رو کامپیوتر که عفتم لگدمال میشه در سطح خانواده :|
درباره این سایت