1. شما فک کن تو خواب ِ مرگی؛ یک عدد شنبه که امتحان فیزیک ترم داری! از یَک یَکِ بچه ها متنفری؛ دستتو میذاری رو دسته در و همزمان در توی صورتت فرو میره و صدا جیغ جیغ ری ری میاد و مث گوجه تو بغل ری ری بعد یه ربع چلونده شدن به رب تبدیل میشی. خب برگ میمونه دیگه برا ادم؟ با اون جیغی که زد بچه ها تا دو ساعت داشتن شکلات به خوردم میدادن. چرا انقد حساس شدم رو صدای جیغ و داد؟ امروز داداشم یهو سر یه چیزی بانگ خوشحالی سر دمید خیر سرش، سی متر پریدم هوا همه برگامم ریخت.

2. امروز میدونستید تو کتابخونه یک ساعت کامل خوابیدم؟ خدای من میشه یهو خلاقیتات گل نکنه صدا خر و پف نداده باشم ؟ :| 

3. امروز خیلی دویدم. علتشم خنگ بازیام بود. پاهام قطع داره میشه. از ظهر تا حالا رو ویبره ست. چند بار تو خیابون خوردم زمین علناً. به سلامتی ام اس هم به درد و بلاهام داره اضافه میشه ینی؟ :| 

4. امروز به اندازه همه این دو هفته با ری ری خندیدیم! سر کلاس رفع اشکال قبل کم مونده بود راجع به اخرین تئوری های داروین پیرامون پلاستوریز سلولهای بینابینی پشم های روده صوبت کنیم. در تمام مدت هم یه جوری رفتار میکردیم وااااای خدااااایااااا چقد کلاس فیزیک جذابه اخههه :)))

5. امتحانو 16 17 میشم و اصلا برام مهم نیست!

6. شب ری ری زنگ زد یهو جیغ کشید. دختره کولی :| بعد مثکه کراشش رسوندتش خونه بعد یه ذره با هم خندیدن. بعد به من میگه سیبیلاش چقد جذابه :||| وقتی حرف میزنه بالا پایین میشه :|| معیارای ملتو ینی :|| بعد ری ری میگه با تو چطوری رفتار میکنه؟ :|| بهش میگم عزیزم دخترم گلم بعد از اون سوتی من دیگه به هم نیگاااا نمیکنیممم اصن. رفتار چیه؟ :))) 

بعد میدونید چی به ذهنم رسید؟ ری ری اون تایم سوار ماشین کراش جاااانش بوده که من شونصد کیلومترو داشتم توی سگ سرما پیاده میومدم و یه گربه هه افتاده بود دنبالم و ولم نمیکرد اخرم سرش جیغ کشیدم ببببببییییییننننننن کسی که بعد یه ساعت خواب تو کتابخونه قیمه ی سرد میخوره دیگه چیزی برا از دست دادن نداره.

تبعیض تا کجا اخه؟ وایسید. میکشم ری ریو. با اون کراش سیبلیوی زشتش.

7. امروز بجا سالن مطالعه رفتم وسط کتابای کتابخونه نشستم. چشمام برا تک تکشون قلبی شد با دیدن اونهمه رمان جذاب. بعد یه دختر و پسره خواهر یودن هفت هشت سالشون بود. اومده بودن کتاب ببرن. بعد اون طرف سالن کودک بود توش بچه ها داشتن چیزمیزای بچگونه کار میکردن. بعد دختره گفت من میرم سالن کودک. پسره میگفت نمیخواد بری اونجا پسر هست :|| ینی ناموسا؟ :|||| دلم میخواست بهش بگم حاجی تو دیگه شاخ نشو دیگه :||||

8. زراااااااا میخواستم از همین تریبون اعلام کنم که دووووسِت دارم ♥

9. دلم برا شورخید تنگ شده. ولی بهش نمیگم. چون بی معرفته. ولی اینجا میگم که چقد دلتنگ حتی اون ساعتشم که خراب نمیشد و اینکه بغلش یه عاااااالمه بود. و دلتنگ اینکه حتی سعی میکرد به زور "ر" رو خارجکی تلفظ کنه و میز اخر سر زنگای حسابان بهش مشاوره قبل از ازدباج بدم و سرِ سوتیا که می خندم بزنتم بگه شیدااااا خیلیییی بیشعوووورررریییی! و اینکه حتی هیشکی کد "کاظم" رو ندونه :))))))))))) و دلتنگ اینکه بهش می گفتم شببه پروین اعتصامیه و همه غذای منو بخوره :(

10. هروقت تو زندگی برگاتون ریخت صدای بیلی رو کنار گوشتون تصور کنید که میگه Honey what's your hurry؟ دو حالت داره. یا اروم میشید یا برگاتون بیشتر میریزه :| اره خلاصه تا پیشنهادی دیگر بدرود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Brandy سجاده فرش مسجدی , فرش سجاده ای پرچین مراقبت از خودرو | 3M Patrick Hi Kpop اطلاعات جامع مینو رایانه گوناگون وبلاگ آموزشی شخصی