یک. بنظرتون کسی که کنکوریه و از قضا امتحان گسسته داره ظهر پاندای گ فو کار، عصر لیگ دسته یک والیبال نشسته مردان و شب قراره دورهمی ببینه دیگه چیزی برا از دست دادن داره؟

دو. امروز سه بااااار ظرف شستم :| قدر نمیدونید که من چقد زن زندگیم :))) ولی همه اینکارا رو کردم که درس نخونم :)))))

سه. تو دفترچه ای که غزل بهم هدیه داده یه چیزایی نوشتم. روزای قشنگ تو راهه. الان نه. ولی میان. من مطمئنم که به آرزوم میرسم. 

چاهار. امروز رفتم جلو آینه و با خودم حرف زدم. آیندمو گفتم. چشمام برق میزد. میخندیدم. 

پنج. به قول کلاه قرمزی یه بار غصه خوردم. توش مو بود دیگه نخوردم. 

بیاید دیگه غصه نخوریم. ارزش نداره. الان این نظرمه. ولی وقتی که به اون آرزوم رسیدم بهش ایمان میارم!

شیش. دیروز داداش کوچیکم از رو مبل خورد زمین و حقیقتا ًً تف به این شانس که کتابخونه بودم و این صحنه رو از دست دادم که برای سالها خندیدنم کافی بود. امروز و فردا خونه ام و متاسفانه این صحنه تکرار نشد :(

هفت. با وجود سردرد و اینکه بشدت سردمه و نمیدونم چرا گرمم نمیشه و حتی با وجود اینکه نتونستم راضیش کنم که برا 23 دی کنسرت رضا بهرام بلیط بگیریم و اینکه حس خوبی به وضعیت درسیم ندارم و چشمام داره از کاسه در میاد و چند نفر به شدت رو اعصابمن خوشحالم.

هشت. چرا عددا رو فارسی نوشتم؟ الان اون "چاهار" رو مخ فرهیختگان بیانه میدونم. ولی حقیقت اینه که دوسسسس دارم :)))))

نه. بعد امتحان نیکی بهم گفت که چهل تقسیم بر پنجو اشتباه نوشته. تا ساعت ها خیره به دیوار فکر میکردم که خدایا چهل تقسیم بر پنج چند میشه؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

... sala khabar youmovies باطری ماشن Charlotte دارالترجمه رسمی زبان گرجی قفقاز درخواست مشاوره کنکور اينجا تخصصي راجع به نماي ساختمان حرف مي زنيم! نغمه iranlens شکوفا انديش