۱. خواستم بگم اگه امروز توی هیاهوی ناتموم تجریش، بوق بوق ماشینا برا زودتر رسیدن، ترافیک سرسام آور، شلوغی، آلودگی و سرما، یه اتوبوس دراااز رو دیدین که با صدای دیش دیریدیدین می لرزه اون ما بودیم. سی چهل تا دختر که حقیقتاً اسکل شدن و با آهنگ امشو شوشه قر میدن :))) مطرب رو دیدیم و من کسی بودم که دوبار دیده بودمش و غصه نخوردم چون بودن کسایی که برای بار پنجم شیشم می دیدن :))

۲. ری ری مثل همیشه دهن منو سرویس کرد چون با هر قدم که می رفتیم میگفت «روسریم خوبه؟ موهام فلانه؟ مانتوم بهمانه؟» ای خب مرگ.

۳. امروز بچه ها منو دیدن برگ هایشان ریخت. از بس همیشه با لباس مدرسه شبیه کوکبم :)))

۴. بدن من خیلی باحاله. یه قانون نانوشته هست اینکه روزی که دل درد ندارم سر درد دارم. روزی که سردرد ندارم دل درد دارم.

۵. سرم داره منفجر میشه!

۶. توی سالاد رستوران پشم طلایی مردونه بود :))))))))))))))))))))) قراره فردا به بچه ها بگم :))))))))))))

#ستاد_کوفت_کردن_اردو_به_دختران_سرزمینم

۷. مدیرمون اسم منو میدونه و میدونه من دوست ری ری ام. اصلا از این اتفاق خوشحال نیستم :|

۸. حدوداً سه تا پفیلای گنده خوردم. موقع فیلم‌ پرخوری عصبی گرفته بودم :))))))))

۹. بنظرتون برم به مصطفی کیایی بگم باهام ازدباج کنه یا سربازی برم بعد؟

۱۰. من بالاخره یاد گرفتم خط چشم بکشم :)))))))) اونم تازه یه کوچولو و نازک :)))) تازه اونم با استفاده از چسب نواری :))))) به همگان اطلاع دادم و همگان برام ایستاده کف زدن. موفقیت بزرگیه :))))))) (برا من :/)

۱۱. بچه ها میگفتن شبیه زنداییا شدم، ری ری شبیه عمه ها :)))))))) جنبه ندارنا :))))))) حقشونه فردا با ساق دست و هدبند و چادر برم مدرسه :))))

۱۲. از ری ری متنفررررررررررررررم. سماق رو توی بشقاب من خالی کرده میگم نکککککککککن من بدم میااااااااد بعد یکی میزنه تو سرم میگه خاک بر سرت سماق نمیخوری. بعد باز میریزه. یکی میزنم تو سرش. آبلیمو رو بر میداره باز خالی میکنه تو بشقابم. میگمممممممم نکککککککککننننن نرییییییییززززززز باز میگه خاک تو سرت آبلیمو نمیخوری. باز میریزه :| همینه دیگه وخشیه کراشش نمیگیرتش.

بعد میگه تو دوغ نخور دوغتو بده من. میگم ینی دوتا بخوری؟ میگه آره. میگم خاک تو سرت باید باکلاس باشی همین یه دونه خودتو نصفه بخوری :)))))) 

همه اینا حیله بود که دوغ ندم بهش دختره سلیطه :))) 

۱۳. دلم میخواد در همین لحظه بمیرم و زندگیم دیگه ادامه نداشته باشه. از اینکه این همه خودمو برای گریه نکردن کنترل میکنم و مجبور میکنم خودمو برای پشت میز نشستن، درس خوندن و نمردن متنفرم. از اینکه میدونم ته تهش هیچی نیست.

سیزده نحس :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

WEHJWEF پیکاسو هنر anime phot_kpop_riyona مشگین موزیک | دانلود آهنگ ترکی ناخدا هیچکس یه اتفاق ساده Tamika پرورش شترمرغ - پول ساز